???یلدا❤️چلّه???

چلّه ها و شب نشینی هایِ آن یادش بخیر

شامِ یلداهایِ عهدِ باستان یادش بخیر

دور از هر بیم و خوف و استرس ها ، دورِ هم

خوش کنارِ هم بسی پیر و جوان یادش بخیر

چای و کشمش با مویز و هندوانه هر طرف

موز و کیوی هم نبود در آن میان یادش بخیر

بچه ها در هر طرف بی حرف و خوب و با ادب

گشته بودند طفلکی ها بی زبان یادش بخیر

هیچ کس خیره به گوشی و موبایلِ خود نبود

چهره ها پُر از نگاهِ مهربان یادش بخیر

هم گَرَندمادر ، گَرَندفادِر ، مامی و هم فادِر

عمّ و عمّه ، خال و خاله شادمان یادش بخیر

دَم نمی زد هیچ کس از فیلم و چِک یا سِفته ای

خاطرات و نَقل هایِ داستان یادش بخیر

بی حجابی ها و آرایش ، گمانم مُرده بود

ساده و خوب و قشنگ و همزبان یادش بخیر

من هنوزم آرزو دارم بیاید آن زمان

گرچه باشد دور از فکر و بیان یادش بخیر

آن زمان ها غیبت اصلاً این چنین رایج نبود

گشته بود ممنوع غیبت آن زمان یادش بخیر

هرکسی با مهربانی حرف می زد با کسی

بود عاری حرف ، از نیشِ زبان یادش بخیر

آن زمان لفظِ دروغگو بود توهینی عظیم !

از چنین توهین بودن در امان یادش بخیر

ناصحی ! از خویِ زشتِ خویش استغفار کن

تا بگویند ناصحِ شیرین زبان یادش بخیر

(یلدایی خوب و خوش و خدا پسندانه برایتان ارزومندم❤️?❤️??❤️??)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.