???عصرِ عاشورا???

دلم بر عصرِ عاشورا به حالِ زار می گرید

به حالِ آن اسیرِ تشنه و بیمار می گرید

به حالِ کودکانِ پا برهنه داخلِ صحرا

برآن پاهایِ زخمی گشته ازهرخارمی
گرید
در آن تاریکیِ شب،شمعِ محفل، آتشِ خیمه

دلم بر حالِ آن بیمارِ شامِ تار می گرید

حریمِ اهلِ بیتِ مصطفی شد صحنه غارت

دلم بر حالِ مظلومانِ آن بازار می گرید

به رویِ نیزه ها سرهایِ سردارانِ ثارالله

دلم بر خواهرِ بی یاور و بی یار می گرید

تنِ پاکِ شهید و نعلِ اسب و تاختن هایش

دلم بر حالتِ آن صحنه پیکار می گرید

دلم بر آنکه مانندِ سپر بر کودکان گشته

فراوان تازیانه خورده از اغیار می گرید

بیا ای صاحبِ دینِ خدا که سینه و قلبم

به حالِ مادرت از آن در و دیوار می گرید

بیا ای یارِ مظلومانِ ما که سینه و قلبم

ز مظلومیتِ شیعه در این اعصار می گرید

بیا مهدی که قلب و سینه این ناصحی هر دم

به مظلومیِ دُختِ حیدارِ کرّار می گرید

 

استفاده از اشعار با ذکر منبع مجاز می باشد.

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.